«خدایا
آبروی مرا به توانگری نگه دار؛
و شخصیت مرا با تنگ دستی از بین مبر؛
تا مبادا از روزی خواران تو روزی خواهم؛
و از آفریده های بدکردار تو طلب مهربانی کنم؛
در حالتی قرار گیرم که:
به تعریف و تمجید کسی که به من چیزی داده بپردازم؛
یا از کسی که مرا از امکاناتی منع کرده است، بدگویی کنم».
[از سخنان گوهربار حضرت علی(ع)]
«مردم اینجا چقدر مهربانند؛
دیدن کفش ندارم، برایم پاپوش دوختند؛
دیدن سرما می خورم، سرم کلاه گذاشتند؛
و چون برایم تنگ بود، کلاه گشادتری گذاشتند؛
و دیدن هوا گرم شده، پس کلاهم را برداشتند؛
و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است، به من وصله چسباندند؛
و چون از رفتارم فهمیدند سواد ندارم، محبت کردند و حسابم را رسیدند.
خواستم در این مهربانکده خانه بسازم، نانم را آجر کردند، گفتند کلبه بساز!
روزگار جالبی است، مرغ مان تخم نمی گذارد، ولی گاومان هر روز می زاید».
(متن از مرحوم حسین پناهی)